نویسنده: محمد طالبیان



 
برای کنسول هایی چون NES و SNES عناوینی در سبک آفرینی ژاپنی عرضه شده اند که به سختی می توان نمونه ای مشابه آن ها را روی کنسول های جدید پیدا کرد. به صورتی که دیگر در این نسل خبری از یک نقش آفرینی کلاسیک و خوب نبوده و سری بازی های محبوب و معروفی چون Final Fantasy نیز آن چنان که باید و شاید ظاهر نشده و به هیچ وجه در اندازه نام خود نبوده اند. یکی از عناوین کلاسیک این سبک در زمان SNES که در آن روزگار محبوبیتی بسیاری داشت و به عنوان یکی از بهترین سری بازی ها ی موجود به شمار می رفت. Lufia بود تا کنون چند عنوان مختلف از آن عرضه شده است. نقطه اوج این سری دومین شماره آن بود که به نوعی نقطه آغازین داستان این سری را روایت می کرد. پس از سال ها که این سری به خاطره ها پیوسته بود، بار دیگر سازنده این بازی به سراغ آن آمده و نسخه دوم را با نام Lufia: Curse of the Sinistrals بازسازی کرده اند که در بسیاری از زمینه ها با نسخه اصلی تفاوت دارد؛ اما هنوز هم از نظر کیفی بازی قابل قبولی است.

آخرین امید

داستان بازی کمی قبل از نسخه اصلی شروع شده و به نوعی قصد دارد برای مخاطبان ناآشنا با این سری، مقدمه چینی کند. به تازگی یکی از Sinistral ها با نام گادس (Gades) موجودیت خود را به اهالی زمین ثابت کرده و با قدرتی که در اختیار دارد تصمیم می گیرد همه مردم را تحت سلطه خود قرار داده یا در صورت مقابله آن ها را از بین ببرد. شخصیت اصلی که ماکسیم (Maxim) نام دارد با آگاهی از این موضوع به Soma Shrine رفته و گادس را به مبارزه دعوت می کند؛ اما قدرت بیش از اندازه گادس ماکسیم را مجروح می کند و او در آخرین لحظه توسط ایریس (Iris) نجات می یابد. ایریس به ماکسیم توضیح می دهد که او نیز از قدرتی نهفته بهره می برد؛ با این حال نیاز دارد تا قهرمانان و جنگجویان دیگری را نیز پیدا کند تا بتواند با کمک آن ها گادس را شکست داده و بار دیگر انسان ها را از زیر سلطه
Sinstrialها خارج کند. داستان بازی در ابتدا بسیار کلیشه ای بوده و همچون بسیاری از عناوین دیگر با شکست موقت قهرمان اصلی و جستجو برای هم پیمان های جدید دنبال می شود؛ اما داستان های فرعی و رخدادهایی که در زمان پیدا کردن دیگر جنگجویان برای بازیباز روی می دهد، جلوه خوبی به داستان بخشیده و باعث
می شود کشش لازم برای پیشروی در بازی ایجاد شود. البته لازم به ذکر است که در طول این سال ها داستان بازی نیز نسبت به نسخه اصلی تغییرهای جزیی داشته که عموماً مربوط به مأموریت های جانبی موجود در هر قسمت از نقشه می شود.

تغییراتی برای جلب مخاطب

برخلاف نسخه اصلی که بر اساس اصول کلاسیک سبک نقش آفرینی شکل گرفته بود، در این بازسازی خبری از سبک نوبتی در زمان مبارزه ها نبوده و تمامی نبردها به صورت هم زمان دنبال می شود که نکات مثبت و منفی ای نیز به همراه داشته است. با وجود این که از سیستم نوبتی پخته و کم ایراد قدیمی صرف نظر شده؛ اما اکشن بازی نسبت به گذشته هیجان بیشتری دارد، هر چند در بالاترین سطح ممکن قرار نگرفته و به خاطرکم تجربگی تیم سازنده برای چنین سبکی، سیستم مبارزه ها کمبودهایی دارد. به طور مثال هیچ کلیدی برای دفاع وجود ندارد و تنها بازیباز می تواند با شیرجه از مقابل حملات دشمنان فرار کند. البته این حالت هم کاملاً مفید نبوده و در مورد دشمن های بزرگ و سریع مشکل ساز می شود. اوضاع زمانی وخیم تر می شود که دو دشمن به شما حمله کنند و هر دو وارد حالت Berserker شوند که در این صورت هم صدمه کمتری می بینید و هم ضربه های سنگین تری وارد می کنند. این جاست که بازیباز بین دو دشمن قرار گرفته و مدام آسیب می بیند و به سرعت سلامتی اش را از دست می دهد. در کنار این موضوع باید به نبود چند ضرب های متنوع هم اشاره کرد که به چند نوع محدود خلاصه شده اند و پس از مدتی نیز کارساز نبوده و تنها IP شخصیت مورد استفاده را مصرف می کنند.

شخصیت های به یاد ماندنی

مکانیک استفاده از 6 شخصیت موجود در بازی، پرداخت خوبی دارد. در تمام طول بازی، درآن واحد تنها از یک شخصیت می توانید استفاده کنید. در میان نبرد می توانید شخصیت خود را از صفحه نمایش پایین انتخاب کرده و شاهد تغییر آن باشید. با وجود چنین سیستمی یک سری امکانات از جمله استراحت برای شخصیت های صدمه دیده نیز وجود دارد که در بیشتر مواقع کار آمد است؛ اما در اوایل بازی که تعداد شخصیت ها کم و به جز ماکسیم باقی ضعیف هستند، بازیباز با یک بحران قدرت روبرو می شود که در صورت از پا در آمدن ماکسیم به اوج می رسد. البته
شخصیت های دیگر هر کدام از یک قابلیت ویژه بر خوردارند؛ اما اگر قابلیت ویژه مربوط به حل پازل ها و بخش های پلتفرمر بازی باشد، او در زمینه مبارزه ها ضعیف بوده و جوابگوی نیاز های بازیباز نیست. تیم سازنده تلاش کرده از یک سری معما شبیه به سری بازی های Legend of Zelda بهره ببرد و به خوبی نیز این کار را انجام داده است؛ اما نبود تعادل میان مبارزه ها و حل معماها باعث می شود گاهی حل آن ها بسیار سخت و طاقت فرسا شود. این مشکل زمانی رخ می دهد که معمایی در میان محل Respawn شدن دشمن ها قرار دارد. تصور کنید وقتی به میانه کار رسیده اید، ناگهان توسط یک دشمن صدمه دیده و مجبورید همه پروسه حل معما را از ابتدا شروع کنید.

زیبا و به یا دماندنی

Lufia یکی از برترین عناوین موجود روی DS از لحاظ گرافیکی است که توانسته از نظر فنی و هنری در سطح قابل قبولی قرار گیرد. البته مشکلاتی چون افت سرعت فریم در زمان مبارزه های شلوغ و وجود تعداد زیادی دیوار نامرئی که نقش محدود کنندگی را برای مراحل بازی ایفا می کنند، از ارزش های این بخش کاسته اند. با این حال از طراحی بسیار زیبا و رنگ بندی فوق العاده بازی در کنار مدل سازی پرجزییات و انیمیشن های زیبای شخصیت ها (به توجه به سخت افزارDS) نمی توان گذشت. البته باید به سیستم دوربین ثابت و دردسرساز بازی نیز اشاره کرد که در زمان مبارزه ها و حل بعضی از پازل ها روند بازی را با مشکل روبرو می کند. مسأله دیگری که در مورد این بازسازی وجود دارد استفاده از آهنگ های آشنا و کلاسیک این سری است که متأسفانه بیش از حد در بازی به گوش می رسد و پس از مدتی به یکی از آزاردهنده ترین نکات بازی تبدیل می شود. مسأله ای که در دیگر بازی های این استودیو نیز به چشم آمده و ضربه جبران ناپذیری به موسیقی های بازی زده است. با این وجود صدا گذاری محیطی و برخی از شخصیت ها، در سطح قابل قبولی است. دیالوگ ها و مونولوگ های شخصیت ها نیز جالب بوده و نشانگر روحیات هر کدام از آن ها است. Curse of the Sinistrals را می توان یک باز سازی موفق دانست که شاید در حد و اندازه های Lufia 2 نباشد، اما در بازارکنونی یکی از خوش
ساخت ترین بازی ها سبک نقش آفزینی ژاپنی محسوب می شود که نکته ای مثبت به شمار می رود.
منبع: بازی یارانه شماره نشریه: 41